نوشتن را از كجا بياغازيم
قلم را به دست گرفته اي. كاغذ سفيد سفيد هي دارد قر و قميش مي آيد و با دلبري هر چه تمام تر مي خواهد كه بالاخره رويش بنويسي. يه عالم حرف حسابي و خوشگل توي مغزت هي وول مي خورند. همه اش به خودت مي گويي "اگه اين حرفها رو بگم چقدر عالي مي شه و من چقدر راحت مي شم". دستت رو به كاغذ نزديك مي كني. اما به سرعت برق برش مي گرداني. نمي تواني بنويسي. انگار وحشت داري. انگار مغزت و دستت و قلم با هم دشمني دارند كه نمي تواني همه را با هم هماهنگ كني تا بالاخره خودت را خلاص كني و مغزت را روي كاغذ خالي كني.
در يكي دو هفته گذشته با چند نفر برخورد كردم كه خيلي دوست دارند بنويسند و حرف هاي خوب هم دارند. اما مي ترسند. خودشان هم اذعان دارند كه فقط ترس نمي گذارد كه بنويسند؛ علي رغم اينكه خيلي عاشق اين هستند كه حرفشان را بزنند و منتشر كنند.
بله اين حالت براي همه پيش آمده و مدام هم مي آيد. من هم هميشه با اين مشكل مواجه هستم. به خصوص وقتي بخواهم خيلي با كلاس و سطح بالا بنويسم. آنقدر با خودم كلنجار مي روم تا بالاخره از خير كلاس كار مي گذرم. آن وقت مي توانم بنويسم. نمي خواهم راه حل بدهم يا اين درد را درمان كنم. فقط مي خواهم درد دل كنم و كمي از تجربه هايم بگويم. اگر بخواهيد بنويسيد:
- نترسيد: مهمترين آفت نوشتن ترسيدن از نوشتن است.
- به آبرو فكر نكنيد: وقتي فكر كنيد كه اگر اين را بخوانند و ايرادي داشته باشد و آن وقت آبرويم برود چه؟ هيچ وقت نمي توانيد بنويسيد.
- براي دوستان صميمي بنويسيد: نوشتن براي دوستان صميمي به دليل اينكه انسان با آنها احساس راحتي بيشتري مي كند، بهترين تمرين براي نوشتن است.
- نوشته هايتان را بخوانيد: وقتي نوشته هايتان را خودتان مي خوانيد، باور نمي كنيد كه اينها را شما نوشته ايد. خيلي وقتها آدم از نوشته هاي خودش تعجب مي كند كه اصلا انتظار نداشته است اينقدر خوب بنويسد.
- بخوانيد: هر چقدر بيشتر بخوانيد و بدانيد، راحت تر مي نويسيد و شوق بيشتري براي نوشتن داريد.
و در آخر:
بي اينكه به هيچ كس يا چيزي فكر كنيد و حساب و كتاب كنيد، قلم را روي كاغذ بگذاريد و اجازه دهيد هر چه مي آيد نوشته شود. هيچ هم به خوب يا بد بودن آن فكر نكنيد. چون مي توانيد به راحتي آن كاغذ را مچاله كنيد و دور بياندازيد. يا اينكه آن را اصلاح كنيد يا حتي دوباره از نو بنويسيد.
مخلص كلام اينكه اين مرض مهلك و فراگير فقط يك درمان دارد. درمانش فقط "نوشتن" است.
البته به همه آنچه نوشته ام اضافه كنم كه : بايد در نوشتن دقت كرد، به مخاطب احترام گذاشت، هر نوشته اي بخشي از شخصيت ما را نشان مي دهد و در كل ما بر اساس نوشته هايمان مورد قضاوت قرار مي گيريم. بنابراين بايد به نوشته و سطح و كيفيت آن خيلي زياد توجه كرد. اما نكته اينجاست كه اين توجه و كمالگرايي عاملي براي جلوگيري از نوشتن نشود. با كيفيت و با وسواس بنويسيد اما بنويسيد.
پيوندهايي در مورد نوشتن
http://www.aftab.ir/articles/social/family_home/c4c1133625651p1.php
http://www.khabgard.com/?id=1564547662
http://www.fekreno.org/Arfek32.htm
http://rezaidiz.persianblog.ir/
حرفهای زیادی هست که حرف دله و باید گفته بشه. و تا گفته نشه مثل نفس می ماند که خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود. اینجا بهترین جاست برای حرفهای ناگفته و دل گفته ها...