اینجا کتاب فرهنگ
بگذریم. من آن برنامه 22 بهمن را هم با همان شور و شوق و انرژی شرکت کردم و البته بعد از آن شب، برنامه تقریبا در جامعه کتابداری شناخته شده و مورد توجه قرار گرفت چون از صبح همان روز شروع کردم به معرفی و ارسال خبر در مورد برنامه و این برنامه پرمخاطب و پیامک باران شد.
این برنامه همچنان ادامه داشت تا اینکه 23 خرداد امسال آقای جهرمی گرامی که آن وقتها سردبیر برنامه بودند تماس گرفتند و فرمودند که میخواهند "کتاب فرهنگ" را با ساختاری نوتر و در زمانی جدید پخش کنند و خود ایشان هم دیگر نمیتوانند همکاری کنند و دنبال کسی میگردند که سرش درد کند برای این کارها و به من رسیدهاند. من هم مثل دختران دم بخت که توی دلشان از خبرهای خوش قند آب میشود حسابی کیفور شدم اما کلاس هم گذاشتم و گفتم باید فکر کنم و شاید بخواهم ادامه تحصیل بدهم و از این حرفها. خلاصه، قرار و مدارها گذاشته شد و قرار شد طرحی بدهیم و خدمت مدیره محترم گروه فرهنگ و هنر رادیو فرهنگ یعنی سرکار خانم زندیان برسیم که روز 27 خرداد خدمت ایشان رسیدیم و خلاصه روز پنجنبه 1 تیرماه 1391 ضبط برنامه کلید خورد و سه برنامه اول کتاب فرهنگ ضبط شد و روز شنبه 10 تیرماه نیز اولین برنامه سری جدید کتاب فرهنگ از ساعت 10 تا 11 صبح با موضوع "خوانش انتقادی" با حضور آقای سید ابراهیم عمرانی عزیز و صدای مهمان تلفنی آقای دکتر نورالله مرادی گرامی پخش شد.
در این برنامه که تا الان 34 قسمتش پخش شده، خاطرات و اتفاقات زیادی افتاده است. سختیهای فراوانی هم داشته است. چون باید به عنوان سردبیر برنامه دائم به فکر محتوا و هماهنگی برنامه باشی. استودیو که مشخص شد مهمانها را انتخاب کرده با آنها هماهنگ کنی و بعد هم آفیش و اعزام خودرو برای آنها و هزار و یک کار ریز و درشت دیگر. اما با این همه همچنان جزء کارهایی است که واقعا عاشقانه دوستش داشته و دارم و برای بهتر شدنش هر کاری میتوانستهام کردهام و هر هزینهای لازم بوده پرداخت کردهام.
حالا برای خاطر شما و اطلاع از اتفاقات برنامه، برخی از اتفاقات و خاطرات آن را اینجا ذکر میکنم:
- آفيش: یکی از مهمترین گرفتاریهای صدا و سیما موضوع آفیش و ورود و خروج است. سختگیری بیش از حدی وجود دارد و همیشه دل مرا لرزانده. آخرین باری که داشتم وارد صدا و سیما میشدم اشکالی در آفیش خودم بود به راننده گفتم من هر وقت بخواهم وزن کم کنم، راه خوبی دارم. یک سر میآیم در ورودی و گیت صدا و سیما و خود بخود قسمت اعظم گوشت تنم آب میشود. یک روز قرار بود برنامهای با حضور امیر اصنافی ضبط کنم و قرار شد با هم برویم. رفتیم و اسم من مشکلی نداشت اما گفتند که اسم امیر نیست. اتفاقا آن روز باید سه تا برنامه هم ضبط میکردیم. خلاصه نشان به آن نشان که نزدیک 45 دقیق دم در علاف بودیم و هی مدام با قسمت آفیش و تولید و حراست و تهیه کننده و ... تماس میگرفتیم و میگفتند آفیش است و مشکلی نیست اما در سیسم حراست نبود و خلاصه حسابی کلافهمان کردند. دست آخر فهمیدیم که اسم ایشان را به جای اینکه "اصنافی" بنویسند "انصافی" نوشتهاند. چند بار دیگر هم مهمانهایمان همین طوری معطل شدند که با هر مشقتی بوده خلاصی یافته و به برنامه رسیدهاند.
- برنامههای سفارشی: معمولا در مناسبتهای مختلف اعلام میشود که باید ویژه برنامه داشته باشیم. این ویژهبرنامهها از سختترین قسمتهای برنامه است. معمولا باید یک جورایی موضوع برنامه را با موقعیت همساز کنی و بعد هم مهمانهای حضوری و تلفنی را هماهنگ کنی. اولا پیدا کردن مهمانهایش خیلی سخت است. باید کسی را پیدا کنی که معتبر باشد و بتواند موضوع تخصصی خودش را با خط برنامه که کتاب و مطالعه و دانایی است هماهنگ کند. ضمن اینکه چون اغلب خارج از حوزه ما هستند پیدا کردن و هماهنگی و توجیه آنها خیلی سخت است. آدمهای حوزه خودمان یعنی کتابداری و اطلاعرسانی را می شناسیم و آنها هم همیشه لطف دارند و با یک تماس میشود هماهنگ شد. اما مهمانهای حوزههای دیگر کلی گرفتاری دارند و تازه کلی هم کلاس میگذارند و به این راحتی نمیشود آنها را سر برنامه حاضر کرد. هر وقت برنامههای مناسبتی به پستمان می خورد غصهام میگیرد.
- ممنوعالورود: در یکی از برنامههای مناسبتی یک استاد محترم را هماهنگ کردیم و با دلی آرام روز ضبط آمدیم که برنامه را ضبط کنیم. یک برنامه ضبط شد و وقتی از استودیو آمدم بیرون که برنامه بعدی را ردیف کنیم، تهیه کننده اعلام کرد که مهمان برنامه بعدی با مشکلی مواجه شده که نمیتواند وارد شود. پرس و جو کردیم و گفتند که آن مهمان معظم ممنوعالورود به صدا و سیما هستند. حالا مانده بودیم چگونه به ایشان خبر بدهیم. با کلی خجالت تماس گرفتیم و موضوع را گفتیم و خوشبختانه آن مهمان محترم هم انگار برایش چیز طبیعی بود، بدون هیچ مشکل و ناراحتی پذیرفت و به منزل برگشت و مجبور شدیم یک روز دیگر آن برنامه را با مهمان دیگری ضبط کنیم.
- پوشش مهمانها: باز دوباره یک روز ضبط داشتیم و قرار بود بعد از ضبط اول، مهمان بعدی و ضبط بعدی را برویم. وقتی از استودیو بیرون آمدم دوباره گفتند که مهمانمان مشکل دارد و نمیتواند وارد شود. مشکل این دفعه به پوشش ایشان بر میگشت و فرمودند که چون مانتویشان كوتاه است نمیتوانند وارد شوند. بازهم با خجالت و ناراحتی به ایشان اعلام کردیم و البته ایشان هم لطف کردند و علیرغم میل باطنیشان به احترام برنامه مانتو عاریتی حراست را پوشیده و آمدند و اتفاقا برنامه خیلی خوب و پرمخاطبی را هم با هم ضبط کردیم.
- لپ تاپ: معمولا ورود لپ تاپ، دوربین، فلش و ... به صدا و سیما ممنوع است. دوباره در برنامهای دیگر بودیم که اعلام کردند مهمان بعدی نمیتواند وارد شود. دلیلش هم این بود که لپ تاپ همراه ایشان بود. آن هم خوشبختانه با میانجیگری تهیه کننده محترم حل و فصل شد و آن برنامه هم به خیر و خوشی ضبط شد.
- برنامه گم شده: یک بعدازظهر گرم تابستان، آن هم در ماه مبارک رمضان، سه برنامه را قرار بود ضبط کنیم. واقعا نفسگیر و خستهکننده بود ولی با هر مشقتی بود سه برنامه را ضبط کردیم. برنامه سوم در اوج گرسنگی و بیحالی ضبط شد و ما هم شاد و خرم که تا سه هفته برنامه داریم و میتوانیم برویم صفا کنیم. اما وقتی با تهیه کننده داشتیم برنامه پخش را میچیدیم، متوجه شدم که آن برنامه در دستور پخش نیست. کلی جستجو و زیر و رو کردیم که برنامه را پیدا کنیم اما پیدا نشد که نشد و خستگی و گرسنگی آن یک برنامه همچنان در تنم ماند و هنوز هم نتوانستهایم با آن موضوع که خیلی هم مهم است برنامهای را ضبط کنیم.
- مجري یدکی: مجری ثابت برنامه آقای "مهدی محمدیان" گرامی است که با آن صدای زیبا و بم و طبع لطیف، اجرای برنامه در کنارش خیلی لذتبخش میشود. معمولا وقتی میرسد، موضوع برنامه را میگیرد و در یکی دو دقیقه قبل از شروع برنامه در ارتباط با موضوع متنی خیلی زیبا مینویسد و با شور و اشتیاق اجرا را شروع میکند. اما ایشان هم سرش حسابی شلوغ است. هم دانشجوی دکتری است و هم برنامههای مختلفی دارد. به همین خاطر بعضی وقتها که در تنگنای زمان هستیم مجبور میشویم از یک مجری دیگر به جای ایشان استفاده کنیم. معمولا آقای "ناصر قوامپور" با تسلط و مهربانی خاصی برنامه را به جای ایشان اجرا میکنند. یکی از بخشهای جانبی و خوب همکاری من با آقای محمدیان معرفی کارتنهای جدید و صحبت در مورد آنها است.
- فیلمبرداری که ندارید؟: یکی از مهمانهای برنامه در یکی از ضبطها، کمی مضطرب شده بود و با اینکه میدانست برنامه رادیویی است، قبل از شروع ضبط از من پرسید: فیلمبرداری که ندارید؟ اگر دارید که من میز و سر و وضعم را مرتب کنم.
- مستندسازی تصویری: یکی از کارهایی که از همان اول برنامه در دستور کار قرار دادم، مستندسازی تصویری برنامه است. از همه مهمانهای برنامه عکس میگیرم و معمولا یکی دو عکس یادگاری هم در هر برنامه از عوامل و مهمانها برداشته میشود. سعی میکنم حتما عکسها را برای دوستان بفرستم. همه از دریافت عکسها خوشحال میشوند. الان مجموعه نسبتا خوبی از عکسهای این برنامه آماده شده که امیدوارم فرصتی پیش بیاید که آنها را روی وبلاگ برنامه قرار دهیم.
- وبلاگ و پادکست کتاب فرهنگ: یکی از کارهای خوبی که برای "کتاب فرهنگ" انجام دادیم، ایجاد وبلاگ و پادکست برنامه بود. آقای احمد عابدی، جوان مشتاق و پرانگیزه زحمت کشیدند و برای مدیریت وبلاگ و ارائه فایلهای صوتی برنامه در قالب پادکست، با برنامه همراهی خیلی خوبی را شروع کردند. خوشبختانه با همت ایشان، همه قسمتهای برنامه بر روی پادکست قرار گرفته است.
پي نوشت (14 اسفند 1391)
در تاريخ 6 اسفند 91 يك گزارش تصويري از برنامه كتاب فرهنگ در برنامه "90 ثانيه با كتاب" شبكه سوم سيما پخش شد كه دانلود فيلم آن در نشاني زير امكان پذير است:
حرفهای زیادی هست که حرف دله و باید گفته بشه. و تا گفته نشه مثل نفس می ماند که خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود. اینجا بهترین جاست برای حرفهای ناگفته و دل گفته ها...